<
Home
د از پاره پاره کننده

د از پاره پاره کننده

  • پاره پاره کردن - ویکی‌واژه

    پاره پاره کردن. از ویکی‌واژه. پرش به ناوبری پرش به جستجو. فارسی [ویرایش] (~. ~. کَ دَ) ... از همه جا دریدن، پارچه پارچه کردن. به قطعات جدا تقسیم کردن، بخش بخش کردن.1 - از همه جا دریدن ، پارچه پارچه کردن . 2 - به قطعات جدا تقسیم کردن ، بخش بخش کردن . معنی پاره پاره کردن - فرهنگ فارسی معینمعنی پاره پاره کردن - فرهنگ فارسی معینبرای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.معنی پاره پاره کردن - فرهنگ فارسی هوشیار

  • پاره کردن in English - Persian-English Dictionary Glosbe

    Check 'پاره کردن' translations into English. Look through examples of پاره کردن translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.) ۱ - از همه جا دریدن ، پارچه پارچه کردن . ۲ - به قطعات جدا تقسیم کردن ، بخش بخش کردن . مترادف ها rag (فعل)پاره پاره کردن - معنی در دیکشنری آبادیسجست‌وجوی «پاره پاره کردن» در لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.جست‌وجوی پاره پاره کردن واژه‌یاب

  • معنی پاره پاره کردن فرهنگ فارسی معین

    معنی واژهٔ پاره پاره کردن در فرهنگ فارسی معین به فارسی، انگلیسی و عربی از واژه‌یابپاره پاره - معنی در دیکشنری آبادیس مترادف پاره پاره معنی انگلیسی: torn to piece, ragged لغت نامه دهخدا فرهنگ فارسی فرهنگ معین فرهنگستان زبان و ادب دانشنامه عمومی جدول کلمات مترادف ها فارسی به عربی پیشنهاد کاربران دشیره پاره پوره لتره پاره پاره - معنی در دیکشنری آبادیسپوست پاره . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قطعه ای از پوست . پاره ٔ پوست . پاره ٔ چرم : آن پوست پاره ها که در خانه ٔ کژدم می بینید اثر آن است . (گلستان ). ذوابة؛ پوست پاره ٔ آویزان بر مؤخر پالان .جست‌وجوی پاره کردن واژه‌یاب

  • پاره پاره به انگلیسی - معنی در دیکشنری ...

    معنی پاره پاره به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.

  • “خدمة الرعاية لدينا ، تصنيع سعر القلب الدقيق ، العملاء في سهولة.”

    Go to Top